تقاضای بوسه کردن. بوسه طلبیدن: چو بوسه خواهم از شرم بوسه خواهی من چو شکّر از نی از او خون برون دمد درحال. سوزنی. زاهدان را آشکارا می بده شاهدان را بوسه پنهانی بخواه. خاقانی
تقاضای بوسه کردن. بوسه طلبیدن: چو بوسه خواهم از شرم بوسه خواهی من چو شکّر از نی از او خون برون دمد درحال. سوزنی. زاهدان را آشکارا می بده شاهدان را بوسه پنهانی بخواه. خاقانی
اجازۀ عبور خواستن چنانکه سپاهیان بیگانه از ملکی. (یادداشت مؤلف). طالب طریق شدن گذر راه، اجازه خواستن: پیش آن لب چون شکر راه سخن میخواستم بوسه واری جا در آن کنج دهن میخواستم. حافظ (از بهار عجم)
اجازۀ عبور خواستن چنانکه سپاهیان بیگانه از ملکی. (یادداشت مؤلف). طالب طریق شدن گذر راه، اجازه خواستن: پیش آن لب چون شکر راه سخن میخواستم بوسه واری جا در آن کنج دهن میخواستم. حافظ (از بهار عجم)